+ مامانم میگه نوهه مثل منه حاضره تو بارون بمونه ولی نیاد تو پارکینگ...

+ میگم کجا بود مگه ...

+ میگه پشت پدرش تو بارون قایم می شد...

+ میگه پسره احتمالا به پدر خدا بیامرزش رفته که آرومه...مادره که آرامش نداشت...

+ میگم خوش بحال زنش...