مرد
+ مامانم میگه نوهه مثل منه حاضره تو بارون بمونه ولی نیاد تو پارکینگ...
+ میگم کجا بود مگه ...
+ میگه پشت پدرش تو بارون قایم می شد...
+ میگه پسره احتمالا به پدر خدا بیامرزش رفته که آرومه...مادره که آرامش نداشت...
+ میگم خوش بحال زنش...
+ نوشته شده در دوشنبه بیست و هفتم شهریور ۱۴۰۲ ساعت 12:13 توسط Emanresu
|