چند روز قبل به یه قسمت از رودخانه وسط شهر

که حالت مرداب شده بود نگاه میکردم و لک لکی که

جا مونده بود از هم دسته هاش و تو اون اب پرسه میزد تنهایی

یهو یاد نیلوفر و مرداب افتادم.

یاد یه فیلمی افتادم که دختره میره جایی و فردی که تو اون معبد

یا جای مقدس بود بهش میگه تو مثل نیلوفر آبی میمونی

می تونی حتی تو شرایط بد زندگی گلی باشی وسط همه مرداب.

++ جالب بود یهو کامنتی دیدم تو وبلاگ با همین اسم.

جهان متصل ما.